tml> کاربر گرامی ســلام : برای شادی روح برادران جوانم(نعمت و مسعود رحیـــم زاده)وخواهر جوان سفر کرده ام سمیه رحیم زاده صلواتی عنایت بفرماtext describing the image گزیده اشعار کردی

خواب کبود
   


صدام نکن صدام نکن خوابشو داشتم می دیدم

کاشکی دوباره چشمامو رو هم می ذاشتم می دیدم

نه ارغوان نه اطلسی سفید مه گرفته بود

به رنگ گیس مادرم می زد به نقره و کبود

نه خنده بود نه خاطره یه حس تازه امید

نه سنگ قبر کهنه بود نه قاب عکسی از شهید

یه قطره خون دو قطره خون یه گل یه تیکه استخون

یه جاده رو به افق یه مشت درختای جوون

صدام نکن که آدما تو خوابا مهربون ترن

فقط تو قاب عکساشون قشنگترن جوونترن

صدام نکن که خواب من حتی کبود اگر باشه

می خوام بمونه برا من می خوام برام پدر باشه

صدام نکن صدام نکن خوابش داشتم می دیدم

کاشکی دوباره چشمامو رو هم می ذاشتم می دید

عبدالجبار كاكايي


موضوعات مرتبط: روایات وداستـــــــان هانگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)
برچسب‌ها: گزیده اشعار کردی گرفتارم به نازی چاوه‌كانی مه‌ستــی فـــه‌تتانت اشعار کردی شعری در وصف خداوند از احمد خانیعبدالجبار كاكايي

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391 | 22:28 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.